#صحیفه_سجادیه
دعاى #بیستم #صحیفۀ_سجادیه (۹)
ادامه سخن در مورد فراز: «وَاجْعَلْ یَقینى اَفْضَلَ الْیَقینِ» اهل یقین که از اصفیا و نخبگان عباد حضرت محبوبند، و بقول سرحلقه عاشقان، سرور عارفان، مولاى اهل یقین حضرت امیر المؤمنین علیه السلام: عَظُمَ الْخالِقُ فِى اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مادُونَهُ فِى اَعْیُنِهِمْ. در ذات جانشان حضرت حق عظیم است و بس،و غیر او در چشمشان کوچک و پست است. به محضر مقدّسش، جز او نمى شناسند و غیر او نمى دانند، و منهاى او نمى بینند و نمى خواهند، و این همه عظمت و شگفتى در ایمان و یقین را از انبیاء و امامان و یکى شدن با قرآن گرفته اند.... قرآن مجید تدبر و تفّکر و اندیشه در نشانه هاى حق را در کتاب آفرینش، و توجه قلب را به آیات قرآن موجب تحقق یقین در دنیاى با عظمت باطن انسان مى داند. اَللّهُ الَّذى رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَد تَرَوْنَها، ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلُّ یَجْرِى لِاَجَل مُسَمَّى یُدَبَّرُ الْاَمْرَ یُفَصَّلُ الْآیاتِ لَعَکُمْ بِلِقاءِ رَبَّکُمْ تُوقِنُونَ: خداوندست آن ذات پاک و داراى تمام صفات کمال که آسمانها را چنانکه مى نگرید بى ستون برافراشت، آنگاه که با کمال قدرت، عرش را به سایه استواى خود کشید، و خورشید و ماه را مسخر خودنمود، که هر کدام تا زمان معین خود در حرکتند، امر جهان هستى را با نظامى محکم و آیات قدرت خود را با دلایل مفصل منظم ساخت، باشد که به لقاى او یقین پیدا کنید. قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْم یُوقِنُونَ: بحقیقت که ما نشانه هاى خود را در تمام زمینه ها براى طایفه اى که مى خواهند وارد عرصه گاه یقین شوند آشکار و روشن کردیم. وَفِى خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّة آیاتٌ لِقَوْم یُوقِنُونَ: در آفرینش ظاهر و باطن شما، که ساختمانى بس اسرارآمیز و پیچیده و اعجاب انگیز است، و انواع بى شمار جنبندگانى که در سطح زمین پراکنده است، نشانه ها و براهینى است براى آنان که در طلب یقین اند. وَ فِى الْاَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنینَ: و در زمین انواع و اقسام نشانه ها و دلایل و براهین براى اهل یقین وجود دارد. آرى انسان با اندیشه در کتاب آفرینش، و تدبر در خلقت خویش، و تفکر در ساختمان این همه موجودات متنوع ارضى و سمائى به این معنا یقین جازم پیدا مى کند، که براى این کارگاه با عظمت که هم چون دریاى بى ساحلى است صاحبى آگاه و عادل و حکیم و رحمن و رحیم است، یقینى که خلاف موضوع و معلومش امرى صددرصد محال است.