#صحیفه_سجادیه
دعاى #بیستم #صحیفۀ_سجادیه -
دعای مکارم الاخلاق(12)
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتِمَامُ بِهِ وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ و مرا از هر کار که پرداختن به آن از پرداختنم به تو باز مى دارد، بى نیاز گردان و به کارى برگمار که در روز باز پسین از من میخواهى و روزهاى عمر مرا در کارى که مرا براى آن آفریده اى، مصروف دار. وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ وَ لاَ تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ وَ أَعِزَّنِی وَ لاَ تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ و مرا بى نیاز فرماى و در روزى بر من بگشاى و به نگریستن به حسرت در مال و جاه کسان، گرفتار مساز و عزیزم دار و به خود پسندى دچارم مکن. وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لاَ تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ مرا به بندگى خودگیر و عبادتم را به عجب و غرور تباه مکن. عبادت بى عجب: حضرت سجاد علیه السلام به پیشگاه مقدس حضرت حق عرضه مى دارد: مرا در برابر وجود مقدّست به بندگى وادار، و عبادتم را از آلوده شدن به عجب حفظ فرما. بندگى حق مایه عزّت و سرافرازى، و باعث رشد و کمال، و شکوفائى تمام استعدادها، و شرافت و کرامت دنیا و آخرت است. بندگى حق، عامل رساننده انسان به تقوا و پاکى، سلامت و امنیت، اصالت و معرفت است. بندگى حق، مورث به چنگ آوردن لقاء و وصال محبوب، و زمینه ساز حیات طیبه، و عافیت امروز و فرداست. بندگى حق، ایجاد کننده امنیت از عذاب جهنم و کلید هشت در بهشت و وسیله آمرزش گناهان و معاصى است. بندگى حق، در حقیقت هماهنگى نمودن با تمام موجودات خلقت و عناصر هستى است، زیرا قرآن مجید تمام موجودات را در مدار سجده و تذلّل و عبادت نسبت به حق مى داند: اِنْ کُلُّ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ اِلاّ آتِى الرَّحمنِ عَبْداً: هیچ یک از موجودات آسمانى و زمینى نیست مگر آنکه بندگى حق را پذیرفته و خود را مسخر او مى داند. بندگى حق وسیله آزادى از شهوات غلط، و نجات یافتن از بند ابلیس و حیله گریهاى شیطان است. عبادت یعنى اطاعت و فرمانبرى از اوامر حضرت سبحان، و خضوع و خشوع در برابر آفریننده آسمانها و زمین. عبادت یعنى مملو بودن قلب از ایمان، آراسته بودن نفس به اخلاق حسنه و پیراسته بودن وجود از گناه، و اتصال به عمل صالح. عبادت یعنى رعایت حقوق حق و حقوق خلق، و انجام خیر و دورى از شر. عبادت یعنى تحصیل علم و دانش، رسیدگى به یتیم، دستگیرى از مسکین، جبران فقر فقیر، و اداى حقوق مالى جهت ترویج دین.
#صحیفه _سجادیه
دعاى #بیستم #صحیفۀ_سجادیه(10)
وَانْتِهِ بِنِیَّتى اِلى اَحْسَنِ النَّیّاتِ،و بِعَمَلى اِلى اَحْسَنِ الْاَعْمالِ. «خداوندا نیتّم را به بهترین نیتّ ها و علمم را به بهترین اعمال برسان». بهترین نیت: نیّت عبارت از قصد و تصمیم و عزم و خواسته ایست که انسان براى انجام کار و عملى در قلب و سویداى دل تحقق مى دهد. ارزش نیّت در اسلام به اندازه اى مهم و پرقیمت است، که اعمال آدمى در پیشگاه حق بر اساس آن ارزیابى مى شود. نیّت اگر نیّت خیر باشد، ارزشش صددرصد الهى است، و این ارزش به عمل منتقل مى شود. نیّت اگر نیت سوء باشد، داراى رنگ شیطانى است، و این رنگ نفرت آور روى عمل اثر مى گذارد. نیّت خیر آنقدر مهم است که صاحب آن اگر موفق به تحقق عملى آن نگردد، بمانند این که عمل را بر اساس آن نیت انجام داده باشد داراى اجر و ثواب اخروى است. و نیت سوء آنقدر پست و بى ارزش است که عمل بر مبناى آن هیچ اجر و مزدى در پیشگاه حق ندارد. «وَانْتِهِ بِنِیَّتى اِلى اَحْسَنِ النَّیّاتِ،و بِعَمَلى اِلى اَحْسَنِ الْاَعْمالِ» جابر بن عبداللّه مى گوید از رسول خدا شنیدم: رَجُلانِ فِى الْاَجْرِ سَواءٌ:رَجُلٌ مُسْلِمٌ اَعْطاهُ اللّهُ مالا یَعْمَلُ فِى طاعَةِ اللّهِ،وَ رَجُلٌ فَقیرٌ یَقُولُ:اَللَّهُمَّ لَوْ شِئْتَ رَزَقَتَنى ما رَزَقْتَ اَخى فَاَعْمَلُ فیه بِطاعَةِ اللّهِ: دو انسان در ثواب و بهره الهى مساویند، یکى آن مرد مسلمانى است که حضرت حق ثروت به او عطا فرموده، و او ثروتش را در راه اطاعت حق به خرج مى گذارد، و فقیرى که تهیدست از مال است ولى سخنش با حق این است که: الهى اگر بخواهى به من مال مرحمت کنى بمانند آنچه به برادر دینى ام دادى من هم مانند او در طاعت تو بکار مى گیرم. آرى بفرموده رسول خدا صلى اللّه علیه و آله: اولى اجر و مزدش بر اساس نیت و عمل است و دومى ثواب و بهره اش فقط و فقط بر مبناى نیّت خیرى که در قلبش دور مى زند. حضرت سجاد علیه السلام به این معنى توجه مى دهند که نیت هاى مردم متفاوت است یک نیّت براى انجام عمل شیطانى است، یک نیت براى کلاه گذاشتن سر مردم، یک نیت براى جلب توجه مردم به عمل خیر و به عبارت دیگر نیّت ریاکارانه، یک نیت، نیت خیر، یکى نیت سوء، یک نیت از نظر خیر بودن ضعیف، یکى متوسط و یکى شدید. بهترین نیت آن است که انسان قصدش براى انجام عمل فقط و فقط کسب رضاى حضرت حق باشد، در دنیا کارى به خوش آمدن و بد آمدن مردم نداشته باشد و در آخرت کارى به جلب بهشت و دفع دوزخ. در تمام مراسم عبادى و در مسئله خدمت به خلق، جز رضاى محبوب هدفى و قصدى و خواسته و نیتى نداشته باشد. البته در چنین نیت و عملى قهراً خوش آمد مردم و جذب بهشت و دفع دوزخ هست، ولى براى تحقق بهترین نیت چاره اى جز این نیست که انسان با کمک حق و ریاضات شرعیه و دقت در معارف الهیه نیت را تا خالص شدن از تمام شوائب ظاهرى و باطنى سوق دهد. وقتى رابطه نیت با جلب خوشنودى مردم و با جذب بهشت و دفع جهنم برید، بنظر قرآن مجید و روایات و اخبار بهترین نیت است. این است آن نیتى که حضرت سجاد علیه السلام از وجود مقدس پروردگار درخواست مى کند: وَاْنتَهِ بِنِیَّتى اِلى اَحْسَنِ النّیّاتِ: الهى نیّت مرا به بهترین نیّت ها برسان.
#صحیفه_سجادیه
دعاى #بیستم #صحیفۀ_سجادیه (۹)
ادامه سخن در مورد فراز: «وَاجْعَلْ یَقینى اَفْضَلَ الْیَقینِ» اهل یقین که از اصفیا و نخبگان عباد حضرت محبوبند، و بقول سرحلقه عاشقان، سرور عارفان، مولاى اهل یقین حضرت امیر المؤمنین علیه السلام: عَظُمَ الْخالِقُ فِى اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مادُونَهُ فِى اَعْیُنِهِمْ. در ذات جانشان حضرت حق عظیم است و بس،و غیر او در چشمشان کوچک و پست است. به محضر مقدّسش، جز او نمى شناسند و غیر او نمى دانند، و منهاى او نمى بینند و نمى خواهند، و این همه عظمت و شگفتى در ایمان و یقین را از انبیاء و امامان و یکى شدن با قرآن گرفته اند.... قرآن مجید تدبر و تفّکر و اندیشه در نشانه هاى حق را در کتاب آفرینش، و توجه قلب را به آیات قرآن موجب تحقق یقین در دنیاى با عظمت باطن انسان مى داند. اَللّهُ الَّذى رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَد تَرَوْنَها، ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلُّ یَجْرِى لِاَجَل مُسَمَّى یُدَبَّرُ الْاَمْرَ یُفَصَّلُ الْآیاتِ لَعَکُمْ بِلِقاءِ رَبَّکُمْ تُوقِنُونَ: خداوندست آن ذات پاک و داراى تمام صفات کمال که آسمانها را چنانکه مى نگرید بى ستون برافراشت، آنگاه که با کمال قدرت، عرش را به سایه استواى خود کشید، و خورشید و ماه را مسخر خودنمود، که هر کدام تا زمان معین خود در حرکتند، امر جهان هستى را با نظامى محکم و آیات قدرت خود را با دلایل مفصل منظم ساخت، باشد که به لقاى او یقین پیدا کنید. قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْم یُوقِنُونَ: بحقیقت که ما نشانه هاى خود را در تمام زمینه ها براى طایفه اى که مى خواهند وارد عرصه گاه یقین شوند آشکار و روشن کردیم. وَفِى خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّة آیاتٌ لِقَوْم یُوقِنُونَ: در آفرینش ظاهر و باطن شما، که ساختمانى بس اسرارآمیز و پیچیده و اعجاب انگیز است، و انواع بى شمار جنبندگانى که در سطح زمین پراکنده است، نشانه ها و براهینى است براى آنان که در طلب یقین اند. وَ فِى الْاَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنینَ: و در زمین انواع و اقسام نشانه ها و دلایل و براهین براى اهل یقین وجود دارد. آرى انسان با اندیشه در کتاب آفرینش، و تدبر در خلقت خویش، و تفکر در ساختمان این همه موجودات متنوع ارضى و سمائى به این معنا یقین جازم پیدا مى کند، که براى این کارگاه با عظمت که هم چون دریاى بى ساحلى است صاحبى آگاه و عادل و حکیم و رحمن و رحیم است، یقینى که خلاف موضوع و معلومش امرى صددرصد محال است.
#صحیفه_سجادیه
دعاى #بیستم #صحیفۀ_سجادیه (7)
ادامه بحث ایمان: در روایت بسیار مهمى در زمینه کمال ایمان آمده است: که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: لایُکْمِلُ الْمُؤْمِنُ ایمانَهُ حَتّى یَحْتِوىَ عَلى مِأَة وَ ثَلاثِ خِصال...: مؤمن ایمانش را کامل نمى نماید، مگر اینکه داراى صدو سه خصلت شود. (صدو سه خصلت در فعل و عمل و نیّت و باطن و ظاهر). امیر المؤمنین علیه السلام عرضه داشت یا رسول اللّه صدو سه خصلت کدام است؟ حضرت فرمود: از صفات مؤمن این است که داراى جولان فکرى است، آوازه اش بلند است، دانشش زیاد و بردباریش عظیم است، نزاع و دعوایش نیکو، و نسبت به مراجعینش کریم، و دارنده وسعت صدر، و در درون خویش از تمام مردم بیشتر احساس ذلت مى کند. خنده اش تبسم، اجتماعش آموزش، یادآور حقایق به غافل و معلّم مردم جاهل است. آزار نمی دهد آن را که آزارش داده، دیدارش شیرین، عبادتش فراوان، وقارش نیکو، معاشرتش نرم، سکوتش طولانى، در برابر جهل جاهلان حلیم، بر بدى دیگران صبور، و احترام کننده به بزرگتر، و رحم کننده بر کوچک تر است. برامانات امین، از خیانات بعید، انیسش تقوا، پیمانش حیا، احتیاطش زیاد، لغزشش کم، حرکاتش ادب، کلامش تعجب آور، و اهل گذشت از لغزش و خطا است. دنبال عیب جوئى نیست، با شخصیت، بسیار صابر، نسبت بقضاء الهى راضى، و در برابر تمام نعمت هاى حق شاکر است. کم حرف، راستگو، نیکوکار، مصون از شیطان، بردبار، رفیق،باعفت، و بزرگوار است. لعنت کننده و دروغگو و اهل غیبت، و اهل ناسزاگوئى و حسد و بخل نیست. سرحال و خنده رو، خوشحال و خوشرو است، و از حساسیت و جستجوگرى نسبت به آنچه نباید جستجو کرد دور است. همیشه دنبال امور بلند مرتبه، و بهترین و قوى ترین اخلاق مى باشد، و مشمول حفظ حق و مؤید به توفیق الهى است. در نرمى صاحب قدرت و در یقین صاحب عزم است، از تجاوز به دشمن دور، و از گناه بخاطر رفیق بعید است. در شدائد صبور، و از جور و تعدى برکنار، و از افتادن در شهوات خسارت بار سالم است. شعارش فقر،لباسش صبر، خرجش کم، کمکش بسیار، روزه اش زیاد، قیامش طولانى، و خوابش اندک است. قلبش خانه تقوا، دانشش پاکیزه، و به وقت قدرت الهى گذشت، و نسبت به وعده وفادار، و به روزه راغب و به وقت نماز در ترس و لرزاست. عملش را چنان نیکو انجام مى دهد که گوئى کارفرما بالاى سرش ایستاده، چشم پوش از حرام، اهل سخاوت، و قبول کننده سائل، و پاک از بخل، و رساننده به برادران دینى،و دنبال کننده احسان است. کلامش را با حق وزن مى کند، و زبانش را از بیهوده گوئى مى بندد، و در خشمش غرق نمى شود، و در محبتش هلاک نمى گردد، و باطل را از دوستش نمى پذیرد، و حق را از دشمنش رد نمى کند، و نمى آموزد مگر براى دانستن، و دانا نمى شود مگر براى عمل. کینه اش کم، شکرش زیاد، به وقت روز دنبال معیشت، و به وقت شب در حال گریه بر گناهان است. اگر با اهل دنیا حرکت کند از همه آنان زرنگ تر،و اگر با آخرتیان بحرکت آید از همه آنان پارساتر است. در کسب و کار رضایت به شبهه نمى دهد، و در دینش دنبال اعمال سبک نیست، در لغزش برادر دینى اش اهل عاطفه، و مراعات کننده دوستى قدیم است. این است آن حقایق ملکوتى، و واقعیات الهى که وقتى با توفیق حضرت رب العزه،در وجود انسان مؤمن محقق شود ایمانش را به کمال و باطنش را به جمال مى رساند.
#صحیفه_سجادیه
دعاى #بیستم #صحیفۀ_سجادیه (6)
ادامه توضیح در باره: «وَ بَلَّغْ بِایمانى اَکْمَلَ الْایمانِ» صفات حق: ..... صفات حضرت محبوب بر اساس آیات کتاب الهى در دعاهائى که از انبیا و ائمه رسیده منعکس است. البته نقل همه دعاها میسّر نیست ولى بقول معروف، از آب دریا بقدر تشنگى باید چشید. اَلَّهُمَّ اِنّى اَسْئَّلُکَ بِرَحْمَتِکَ التَّى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْء، وَ بِقُوَّتِکَ الَّتى قَهَرْتَ بِها کُلَّ شَىْء،...وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتى غَلَبْتَ بِها کُلَّ شَىْء، وَبِعِزَّتِکَ التَّى لایَقُومُ لَها شَىءٌ، وَ بِوَجْهِکَ الَباقى بَعْدَ فَناءِ کُلَّ شَىْء،وَبِاَسْمائِکَ التَّى مَلَأَتْ اَرْکانَ کُلَّ شَىْء وَ بِعِلْمِکَ الَّذى اَحاطَ بِکُلَّ شَىْء، وَبِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَضاءَ لَهُ کُلُّ شَىْء، یا نورُ یا قُدُسُ،یا اَوَّلَ الْاَّولینَ،وَیا آخِرَ الْآخِرینَ: الهى من از تو خواهانم به رحمت تو که فرا گرفته هر چیز را، و به نیرویت که زیر فرمان گرفتى به آن تمام اشیاء را، و به جبروتت که چیره شده به آن بر همه چیز، و به عزّت تو که دست نیندازد بر آن چیزى، و به بزرگیت که پر کرده هر چیزى را، و به تسلطّ تو که اشراف بر هر چیز دارد، و به وجهت که پس از فناى هر چیز ماندنى است، و به نامهاى تو که پر کرده است ارکان هر چیز را، و به علم و دانشت که فراگرفته هر چیز را، و به تابش ظهورت که روشن است در پرتو آن هر چیزى، اى نور، اى قدوس، اى آغاز و ابتداى اولین و اى پایان آخرین. اَللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُکَ، وَ عَلامَکانُکَ،وَ خَفِىَ مَکْرُکَ،وَظَهَرَ اَمْرُکَ، وَ غَلَبَ قَهْرُکَ،وَ جَرَتْ قُدْرَتُکَ.... الهى بزرگ است سلطنت تو، و برتر است مکان تو، و نهان است مکر تو، و آشکار است امر تو، و چیره است قهر تو، و نافذ است قدرت تو. هَیْهاتَ اَنْتَ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ تُضَیَّعَ مَنْ رَبَّیْتَّهُ،اَوْ تُبَعَّدَ مَنْ اَدْنَیْتَهُ، اَوْ تُشَرَّدَ مَنْ آوَیْتَّهُ، اَوْ تُسَلَّمَ اِلَى الْبَلاءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَ رَحِمْتَهُ. بسیار دور است، تو کریم تر از آنى که پرورده ات را ضایع کنى یا از نظر دوردارى کشیده بسوى خود را، یا آواره سازى مأوا داده ات را، یا به بلا بسپارى آن را که سرپرستى نموده اى..... ایمان: ... اکنون جاى آن دارد که به گوشه اى از روایات باب ایمان اشاره شود: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله:یا عَلِىُّ اکْتُبْ،فَقُلْتُ:ما اَکْتُبُ؟فَقالَ:اکْتُبْ:بِسْمِ اللّهِ الرِّحمنِ الرِّحیمِ،اَالْایمانُ ما وَقَرَ فِى الْقُلُوبِ،وَ صَدَّقَتْهُ الْاعْمالُ: امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:رسول خدا صلى اللّه علیه و آله به من فرمود: بنویس، عرضه داشتم: چه بنویسم؟ فرمود: بنویس، بنام خداوند بخشنده مهربان، ایمان حقیقتى است که استوار در دلهاست، و انجام دستورات الهى آن را تصدیق مى کند. عَنِ الْباقِرِ علیه السلام: اَلْایمانُ اِقْرارٌ وَ عَمَلٌ: از حضرت باقر علیه السلام است که ایمان اقرار و انجام فرمانهاى الهى است. عَنْ اَبى بَصیر قال::سَألْتُ اَبا عَبْدِاللّهِ علیه السلام عَنِ الْایمانِ؟ فَقالَ:الْایمانُ بِاللّهِ اَنْ لایُعْصى: ابى بصیر مى گوید:درباره ایمان از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم. فرمود: ایمان بخدا آنست که او را معصیت نکنند. و نیز آنحضرت روایت شده : مَنْ عَمِلَ بِما اَمَرَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ: کسى که اوامر حضرت حق را اجرا کند داراى ایمان است. ادامه دارد....