اندر حکایت گروه های مختلط مذهبی
✍ اندر حکایات گروه های #مختلط #مذهبی در پیام رسان ها !!! ? ده و بیست دیقه صبح ? کاربر یاس (خانم) : سلام سلام کسی نیست ؟! ? کاربر دریا (خانم)؛ انلاین هستن ولی حالشو ندارن جواب بدن ! ? همون لحظه؛ کاربر عمار (آقا) سلام علیکم! کاربر دریا درجا ! سلاممممم… بیشتر »
تشنه ام
#تشنه_ام! شبیه کسی که در #بیابان گم شده باشد! روزهایم همه بوی #تکرار می دهند! #بی_شما لحظه های عمر #حرکتی ندارند! ای #شکوفه بهار! آغاز #زندگی! فصل #نو شدن! فرق نمی کند #جمعه باشد یا #شنبه! یا هر روز دیگری! فقط #برگرد! به زندگی خزان زده بی بهار ما… بیشتر »
بچه ها من تیمسارم...
☘ ? ☘ ? ☘ خاطرات اسارت اسمش یوسف بود. اما بخاطر انضباط و لفظ قلم حرف زدنش ما بهش مى گفتیم جناب سرهنگ. دو سالى مى شد که اسیر شده بود و با ما تو یک اردوگاه بود. بنده خدا چند بار افتاده بود به التماس که جان مادرتان این قدر به من نگویید جناب سرهنگ. کار دستم… بیشتر »