آنتی_ویروس_اورحینال
#آنتی_ویروس_اورحینال
? ? ?
لپ تاپم رو روشن کردم و افتادم
تو کوچه پس کوچه های اینترنت...
چند تا کوچه رو که دور زدم، یهو دیدم
آژیر آنتی ویروس به صدا دراومد ؛ فهمیدم ویروس گرفته .
سریع ویروس رو از بین بردم تا به سیستمم، آسیبی نرسونه ...
کارم که تموم شد به حال خودم خندیدم.
"البته از اون خنده ها "خنده ی تلخ من
از گریه غم انگیز تر است"!
با خودم گفتم: کاش اینقدر که هوای
لپ تاپت رو داری، هوای خودتم داشتی
کاش وقتی گناه میکردی و آژیر دلت
داد میزد که: خطر.. خطر..!!
دلم
به حال خودم
سوخت...!!
تازه فهمیدم خــــــــیلی وقته گناهها،
آنتی ویروس دلم رو هم خفه کردند ?
#نمیدونم_چی_بگم
اما خوش به حال اونایی که آنتی ویروس
دلشون اورجیناله و هر روز با وصل شدن
به خدا آپدیتش میکنن ...
خوش به حال اونایی که هر شب
رفتاراشون رو مرور می کنن واگر گناهی
ناخواسته وارد دلشون شده با آنتی ویروس
استغفار نابودش میکنن ؛
|یه آنتی ویروس خریدم به نام " استغفار "|
❤️از ته دل گفتم:
"اسـتغـفرالله ربـی و اتـوب الـیه..."
نقطه سیاه زندگی
✍ ?روزی استادی وارد کلاس شد و از دانشجویان خواست برای یک آزمون برنامه ریزی نشده آماده شوند...
استاد برگه های امتحان را برعکس روی میزها گذاشت و از دانشجویان خواست برگه ها را برگردانند...
دانشجویان متعجبانه دیدند که هیچ سوالی در برگه نیست و فقط یک نقطه سیاه در مرکز آن است...
استاد که آنها را متعجب دید گفت :
درباره آنچه می بینید بنویسید؛
دانشجوها شروع به نوشتن کردند؛ بعد از اتمام زمان، استاد برگه ها را گرفت و با صدای بلند شروع به خواندن کرد...
همه آنها بدون استثنا نقطه سیاه و موقعیت آن را در صفحه توصیف کرده بودند.
خواندن همه برگه ها که تمام شد استاد شروع به توضیح دادن کرد و اینکه هدف من از امتحان این بود که شما موضوعی برای تفکر داشته باشید ...
هیچ یک از شما درباره قسمت سفید کاغذ چیزی ننوشته بودید، همه توجهات به نقطه سیاه بود؛ درست مانند زندگی واقعی که همیشه اصرار به تمرکز روی نقطه های سیاه زندگی داریم..!
بی پولی؛ بیماری؛ مشکلات در روابط با دیگران؛ نا امیدی؛
در حالیکه اینها در مقایسه با داشته هایمان بسیار کوچکند اما ما اجازه می دهیم ذهن ما را آلوده کنند...
میدانی....
? ? ? ? ? ?
میدانی....
وصف حال من،وصف کسیت که دارد جان می سپارد در آب
اما هیچ دست و پایی نمی زند...
نشسته ام و دارم مدام ذکر عجل الولیکتت را می خوانم...
آخر هر صلواتی مراقبم تا نکند یادم برود عجل فرجهم را...
اما پایش که به میان بیایید
از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان
گهگاهی دروغکی هم میگویم...
یا شاید وقتی با زن همسایه سلام علیک میکنم پشت سر راضیه خانم هم چیزهایی بگویم....
یا حتی اگر از دست فلانی ناراحت باشم خودم را از چشمش دور نگه دارم تا مبادا جواب سلامش را بدهم
یا اینکه افسار زبانم دست خودم نباشد و بشکنم دلی را با کلماتی که هر از گاهی خواسته از ان بیرون می آید
راستش را بخواهی حتی گاهی نمازم هم قضا می شود
شاید هم هر از گاهی از دستم در رفته باشد و رضایت مخلوقش برایم عزیز تر....
چه روزهایی حرص و جوش مال دنیا را خورده ام و عصبانی از هر کسی که خواسته جایم را بگیرد
چه شب هایی که از فکر اینکه چرا خانه لیلا باید از خانه من قشنگ تر باشد خوابم نبرده است
چه ساعت هایی که میشد گره گشای مشکل بنده ای باشم و پشت گوش انداختم
یا ان لحظاتی که میتوانستم لبخند بزنم به هر رهگذری که از کنارم میگذشت و دریغ کردم
اصلا مگر تقصیر حاجی بابا بود که من ان روز عصبانی بودم و نخواستم جواب سلام گرمش را با مهربانی بدم...
این چیزها بعضی هایشان شاید کوچک باشند و از نظر پنهان
اما فرسنگ ها مرا از تو دور کرده است...
مرا کرده شبیه کسی که دارد در اب جان می سپارد و هیچ دست و پایی نمیزد... ?
آن وقت میخوام تو با عجل فرجهم هر صلواتم زودتر بیایی...
به گمانم در برزخ گیر افتاده ام
نه آنقدر خوبم که فریاد داد از غم تنهایی ام را بشنوی و باز آیی
و
نه آنقدر بدم که هوای دیدنت را برای ابد از سرم بیندازم..کت.
ماه تابان روزگار من
دلم برای لحظه ای حس کردنت پر زده است.... ?
بیا که من میان منتظرانت؛گهنکارترینم
#عجل_الولیک_الفرج❤️
@gadamgadamtabandegi
? ? ?
انواع تقوا
#بهار_به_طعم_خدا
✅ تقوا سه گونه است:
1- تقوای گریز
2-تقوای پرهیز
3-تقوای ستیز
✅ گریز،آن است که از محیط گناه آلود دوری کنی. ?
✅ پرهیز،آن است که بتوانی در محیط گناه آلود،خودت را پاک نگهداری.☝️
✅ ستیز،آن است که در صحنه بمانی و با مظاهر گناه مبارزه کنی و محیط سالمی ایجاد کنی. ?
? گاهی باید مانند موسی در کاخ فرعون بمانی و سکوت کنی و فقط خودت را حفظ کنی.
? و گاهی یوسف وار باید از صحنه گناه فرار کنی و راه گریز را برگزینی.
? و گاهی هم ابراهیم وار با گناه و شرک و بت پرستی مقابله و ستیز کنی و بت شکن شوی.
? ? مقام معظم رهبری
«دنیای مجازی تقوای دوچندان می خواهد.»
? ? ? ? ? ? ? ?
@gadamgadamtabandegi
#تکنولوژی_فکر
#بهار_به_طعم_خدا
? #تکنولوژی_فکر
? ﺭﻭﺯﯼ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ بحث شاﻥ ﺷﺪ!
ﻣﺎﺭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱِ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﻓﻨﺎﮎِ ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ؛ ﻧﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻧﯿﺶ ﺯﺩﻧﻢ!
ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ.
ﻣﺎﺭ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺣﺮﻓﺶ، ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ؛ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺰﻡ ﻭ ﻣﺨﻔﯽ ﻣﯿﺸﻮﻡ؛ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﺵ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﻦ!
? ﻣﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺶ ﺯﺩ ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻓﻮﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻟﻌﻨﺘﯽ! ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻣﮑﯿﺪﻥ ﺟﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﻭ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﺯﻫﺮ ﮐﺮﺩ.
ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﺧﻤﺶ مرهم کرد ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﯾﺎﻓﺖ.
? چندی گذشت و ﺳﭙﺲ ﻣﺎﺭ ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ
ﻧﻘﺸﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ:
ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﯿﺶ ﺯﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ!
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ!
ﺍﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻭﺣﺸﺖ ﺍﺯ ﻣﺎﺭ، ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻫﺮ ﺭﺍ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﻧﻨﻤﻮﺩ!
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ، ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻣﺎﺭ ﻭ ﻧﯿﺶ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻣﺮﺩ...!!!
? ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ از ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻫﺎ ﻭ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﻧﯿﺰﻫﻤﯿﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ.
بیشتر ﻣﻮﺍﻇﺐ باورها و ﺗﻠﻘﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ مان ﺑﺎﺷﯿم!